آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 ª         غزل شمارهٔ۱



ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها

ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها

امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی

بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا


خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی

مطلب تویی طالب تویی هم منتها هم مبتدا

در سینه‌ها برخاسته اندیشه را آراسته
هم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا

ای روح بخش بی‌بدل وی لذت علم و عمل
باقی بهانه‌ست و دغل کاین علت آمد وان دوا

ما زان دغل کژبین شده با بی‌گنه در کین شده
گه مست حورالعین شده گه مست نان و شوربا

این سکر بین هل عقل را وین نقل بین هل نقل را
کز بهر نان و بقل را چندین نشاید ماجرا

تدبیر صدرنگ افکنی بر روم و بر زنگ افکنی
و اندر میان جنگ افکنی فی اصطناع لا یری

می‌مال پنهان گوش جان می‌نه بهانه بر کسان
جان رب خلصنی زنان والله که لاغست ای کیا

خامش که بس مستعجلم رفتم سوی پای علم
کاغذ بنه بشکن قلم ساقی درآمد الصلا

 

************************



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:مجموعه غزلیات , غزلیات مولوی, | 10:4 | نويسنده : زهره |

 ª      

ای غره ماه از اثر صنع تو غرا
وی طره شب از دم لطف تو مطرا

نوک قلم صنع تودر مبدا فطرت
انگیخته برصفحهٔ کن صورت اشیا

سجاده نشینان نه ایوان فلک را
حکم تو فروزنده قنادیل زوایا

هم رازق بی ریبی و هم خالق بی عیب
هم ظاهر پنهانی و هم باطن پیدا

مامور تو از برگ سمن تا بسمندر
مصنوع تو از تحت ثری تا بثریا

توحید تو خواند بسحر مرغ سحر خوان
تسبیح تو گوید بچمن بلبل گویا

برقلهٔ کهسار زنی بیرق خورشید
برپردهٔ زنگار کشی پیکر جوزا

از عکس رخ لاله عذران سپهری
چون منظر مینو کنی این چنبر مینا

بید طبری را کند از امر تو بلبل
وصف الف قامت ممدودهٔ حمرا

از رایحهٔ لطف تو ساید گل سوری
در صحن چمن لخلخهٔ عنبر سارا

تا از دم جان پرور او زنده شود خاک

در کالبد باد دمی روح مسیحا

خواجو نسزد مدح و ثنا هیچ ملک را
آلا ملک العرش تبارک و تعالی

*****************



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 8 دی 1393برچسب:مجموعه غزلیات , غزلیات خواجوی کرمانی, | 9:53 | نويسنده : زهره |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 74 صفحه بعد